مرا به خیره ترین چشمه های چشمش برد به چشمه ایی که درآن آب رنگ دریا داشت و ماهیان خیالش در عمق تیره آب نگاه منتظرم را حباب خواهش صد انعکاس بخشیدند دلی که نه آهو، نه گرگ میطلبید بهنام رحیمی 2015
The Springs of Her Eyes
She led me to the most bewildering springs in her eyes, A spring that held the color of the sea within. Her imaginary fish in the dark depths of the water, Bestowed a hundred reflections on my waiting gaze. A heart that neither deer nor wolf desired. Behnam Rahimi 2015