نگفتم ، تا که حرفی گفته باشم نگفتن ، خود زبان بی صدایست تو را از دست دادم ، چونکه گفتم که ان گفتن ، دلیل ان جدائیست سکوت ، ای همنشین ساکت من بیا با هم رویم زین خانه سرد بیا تا قصه گویت باشم امشب کنار ناله و اشگ و غم و درد بیا ای همزبان ، عهد ی ببندیم که جز با چشم خود ، حرفی نگوییم اگر از آسمان جز غم نبارد بجز لبخند هم، چیزی نجویم بهنام رحیمی 2012
The Pact of Silence
I did not speak, not to utter a word, Silence itself is a voice unheard. I lost you when I dared to say, That speaking is the cause of our dismay. Silence, oh companion of my quietude, Let's leave this cold abode, in solitude. Come, let me be your storyteller tonight, Beside the wails, tears, sorrow, and plight. Come, oh kindred spirit, let's make a pact, To speak only with our eyes, in fact. If from the sky, nothing but sorrow pours, We'll seek nothing but smiles, and nothing more. Behnam Rahimi 2012