در عمق ان نگاه
چه اشکهای زلالیست
پنهان شده بزیر سایه مژگان تابدار
ساحل کنار ابی دریای بی خروش
دست مرا بگیر و بدریای خویش بر
انجا که هر صدف
در انتظار ماسه خردی نشسته است
انجا که رشته های نور
کز کهکشان دور تصور
از اسمان ابی سیاره ایی غریب
وز لا بلای قطره قطره ی دریای چشم تو
پا بر حریم ماسه پر لای مینهند
انجاببر مرا
ای خیره در نگاه من
ای هم نگاه من
بهنام رحیمی
2019

In the depth of that gaze,
What crystal-clear tears reside,
Hidden beneath the shadow of radiant lashes,
On the shore beside a silent blue sea.
Take my hand and lead me to your sea,
Where every shell
Awaits a grain of wisdom,
Where threads of light
From a galaxy far beyond imagination,
From the blue sky of a strange planet,
And from the endless drops of your ocean eyes,
Step into the sanctuary of sand.
Take me there,
You, lost in my gaze,
You, my shared gaze.
Behnam Rahimi
2019